تحلیل مولفههای "شخصیت مفهومی" در شمسِ مولانا و زرتشتِ نیچه
نقش شارحان و مفسرین در تفهیم، ساختارمندی، تاویل، دستهبندی و در نهایت، پویایی و کاربردی نمودن داده-های فکری فلاسفه، جایگاهی ثانوی و گاهی همطراز با خود اندیشمندان را داراست؛ در این میان، ژیل دولوز، فیلسوف و متفکر فرانسوی با بازخوانی و تحلیل نظام اندیشگانی نیچه ودیگران، موفق به خلق و زایش نظریههای نو...
Main Author: | |
---|---|
Format: | Article |
Language: | English |
Published: |
Institute for Humanities & Cultural Studies
2023-05-01
|
Series: | پژوهشهای بینرشتهای ادبی |
Subjects: | |
Online Access: | https://lir.ihcs.ac.ir/article_7899_966a133fa167aa8e99c22224b3a3c843.pdf |
Summary: | نقش شارحان و مفسرین در تفهیم، ساختارمندی، تاویل، دستهبندی و در نهایت، پویایی و کاربردی نمودن داده-های فکری فلاسفه، جایگاهی ثانوی و گاهی همطراز با خود اندیشمندان را داراست؛ در این میان، ژیل دولوز، فیلسوف و متفکر فرانسوی با بازخوانی و تحلیل نظام اندیشگانی نیچه ودیگران، موفق به خلق و زایش نظریههای نوینی در حوزهی تفکر شده است. او نظریهی شخصیت مفهومی را از تطبیق نظام روایی افلاطون، دکارت، نیچه و چند نویسندهی دیگر ابداع کرد و معتقد بود که شخصیتی چون زرتشت، بواسطهی برخورداری از مولفهها و مشخصههایی، شخصیت مفهومی برساختهی نیچه است. از سویی، میتوان در تحلیل دادهها و مشخصههایی که دولوز در تبیین شخصیت مفهومی بیان میدارد، شمسِ مولانا را نیز دارای این ظرفیت و قابلیت دانست و در نگاهی تطبیقی، این دو را در یک خویشاوندی مشترک تحلیل کرد. لذا این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی، و با بهرهگیری از بنمایهی نظری دولوز، به تحلیل این دو شخصیت در چهارچوب نظریهی شخصیت مفهومی پرداخته است و در نهایت به این نتیجه خواهد رسید که هم شمسِ مولانا و هم زرتشتِ نیچه از یک آبشخور فکری و در چهاچوب شخصیت مفهومی خلق شده اند و هر دو برخاسته از اصل بدلیت، نقاب و امر فراتاریخی بوده و دارای مشخصههای تاثری، نسبتی و پویایی در این ساخت فلسفی و روایی هستند. |
---|---|
ISSN: | 2717-3224 |