نقش هماهنگی شناختی در رابطه شناخت اجتماعی ضمنی و آشکار
هدف: شناخت اجتماعی به دو حوزهی ضمنی و آشکار تقسیم شده است. نظریهی ارزیابی تداعیگرا-گزارهای گاورونسکی و بودنهازن (2006) پیشبینی میکند که طی فرآیند ترجمهی یک شناخت معین از حوزهی ضمنی به آشکار، هماهنگی شناخت ضمنی مربوطه با نسخههای آشکار سایر شناختهای موجود در ذهن بررسی میشود و هر چه این ه...
Main Authors: | , |
---|---|
Format: | Article |
Language: | fas |
Published: |
Payame Noor University
2013-01-01
|
Series: | شناخت اجتماعی |
Subjects: | |
Online Access: | http://sc.journals.pnu.ac.ir/article_174_8b71e0a4285225e81a28589014e2e9de.pdf |
_version_ | 1811314649531940864 |
---|---|
author | پگاه نجات جواد حاتمی |
author_facet | پگاه نجات جواد حاتمی |
author_sort | پگاه نجات |
collection | DOAJ |
description | هدف: شناخت اجتماعی به دو حوزهی ضمنی و آشکار تقسیم شده است. نظریهی ارزیابی تداعیگرا-گزارهای گاورونسکی و بودنهازن (2006) پیشبینی میکند که طی فرآیند ترجمهی یک شناخت معین از حوزهی ضمنی به آشکار، هماهنگی شناخت ضمنی مربوطه با نسخههای آشکار سایر شناختهای موجود در ذهن بررسی میشود و هر چه این هماهنگی بیشتر باشد، نیاز کمتری به ایجاد تغییر در شناخت مربوطه است و لذا نسخهی آشکار حاصل، ارتباط قویتری با نسخهی ضمنی اولیهی خود خواهد داشت. این مطالعه به آزمودن این فرضیه در متن سه شناخت هویت جنسی، هویت گروهرشتهای و تصور قالبی جنسیت ـ رشته میپردازد. بهعلاوه، بررسی تعدیلگری هماهنگی با نسخههای ضمنی سایر شناختها در رابطهی ضمنی ـ آشکار نیز به عنوان هدفی اکتشافی دنبال میشود. روش: 192 دانشجوی کارشناسی از دو دانشگاه تهران (نیمی علوم انسانی و نیمی ریاضی فنّی، نیمی زن و نیمی مرد) در این پژوهش همبستگی شرکت نمودند. سه شناخت مورد تمرکز، به دو طریق، یکی غیرمستقیم با استفاده از آزمون تداعی ضمنی (گرینوالد، مکقی و شوارتز، 1998)، و دیگری مستقیم با استفاده از پرسشهای لیکرت سنجیده شدند. برای آزمون تعدیلگری هماهنگی شناختی، از رگرسیون سلسله مراتبی برای هر یک از شناختها استفاده شد. یافتهها: در مورد هویت جنسی و هویت گروهرشتهای، نه هماهنگی با دو شناخت آشکار دیگر و نه هماهنگی با دو شناخت ضمنی دیگر تعدیلگر معناداری در رابطۀ بین نسخههای ضمنی و آشکار آنها نبودند. برای تصور قالبی، هماهنگی با شناختهای آشکار دیگر تعدیلگر معناداری نبود، اما هماهنگی با شناختهای ضمنی دیگر به طور حاشیهای معنادار شد. نتیجهگیری: نظریهی گاورونسکی و بودنهازن (2006) در مورد هیچکدام از سه شناخت تأیید نشد. در مورد تصور قالبی، نتایج دلالت دارد بر اینکه دو فرآیند متمایز از فرآیند ذکرشده در این نظریه در ساخت تصور قالبی آشکار نقش داشته باشند: یکی فرآیندی براساس شناختهای آشکار دیگر، و دوم فرآیندی بر پایهی میزان تعامل بین سه شناخت در حوزهی ضمنی. |
first_indexed | 2024-04-13T11:15:06Z |
format | Article |
id | doaj.art-0fa00c2cf6d640d5ab9c139543aa000a |
institution | Directory Open Access Journal |
issn | 2322-3782 2322-4312 |
language | fas |
last_indexed | 2024-04-13T11:15:06Z |
publishDate | 2013-01-01 |
publisher | Payame Noor University |
record_format | Article |
series | شناخت اجتماعی |
spelling | doaj.art-0fa00c2cf6d640d5ab9c139543aa000a2022-12-22T02:48:59ZfasPayame Noor Universityشناخت اجتماعی2322-37822322-43122013-01-01111122174نقش هماهنگی شناختی در رابطه شناخت اجتماعی ضمنی و آشکارپگاه نجات0جواد حاتمی1کارشناس ارشد روانشناسی دانشگاه تهران، تهران، ایراناستادیار دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهرانهدف: شناخت اجتماعی به دو حوزهی ضمنی و آشکار تقسیم شده است. نظریهی ارزیابی تداعیگرا-گزارهای گاورونسکی و بودنهازن (2006) پیشبینی میکند که طی فرآیند ترجمهی یک شناخت معین از حوزهی ضمنی به آشکار، هماهنگی شناخت ضمنی مربوطه با نسخههای آشکار سایر شناختهای موجود در ذهن بررسی میشود و هر چه این هماهنگی بیشتر باشد، نیاز کمتری به ایجاد تغییر در شناخت مربوطه است و لذا نسخهی آشکار حاصل، ارتباط قویتری با نسخهی ضمنی اولیهی خود خواهد داشت. این مطالعه به آزمودن این فرضیه در متن سه شناخت هویت جنسی، هویت گروهرشتهای و تصور قالبی جنسیت ـ رشته میپردازد. بهعلاوه، بررسی تعدیلگری هماهنگی با نسخههای ضمنی سایر شناختها در رابطهی ضمنی ـ آشکار نیز به عنوان هدفی اکتشافی دنبال میشود. روش: 192 دانشجوی کارشناسی از دو دانشگاه تهران (نیمی علوم انسانی و نیمی ریاضی فنّی، نیمی زن و نیمی مرد) در این پژوهش همبستگی شرکت نمودند. سه شناخت مورد تمرکز، به دو طریق، یکی غیرمستقیم با استفاده از آزمون تداعی ضمنی (گرینوالد، مکقی و شوارتز، 1998)، و دیگری مستقیم با استفاده از پرسشهای لیکرت سنجیده شدند. برای آزمون تعدیلگری هماهنگی شناختی، از رگرسیون سلسله مراتبی برای هر یک از شناختها استفاده شد. یافتهها: در مورد هویت جنسی و هویت گروهرشتهای، نه هماهنگی با دو شناخت آشکار دیگر و نه هماهنگی با دو شناخت ضمنی دیگر تعدیلگر معناداری در رابطۀ بین نسخههای ضمنی و آشکار آنها نبودند. برای تصور قالبی، هماهنگی با شناختهای آشکار دیگر تعدیلگر معناداری نبود، اما هماهنگی با شناختهای ضمنی دیگر به طور حاشیهای معنادار شد. نتیجهگیری: نظریهی گاورونسکی و بودنهازن (2006) در مورد هیچکدام از سه شناخت تأیید نشد. در مورد تصور قالبی، نتایج دلالت دارد بر اینکه دو فرآیند متمایز از فرآیند ذکرشده در این نظریه در ساخت تصور قالبی آشکار نقش داشته باشند: یکی فرآیندی براساس شناختهای آشکار دیگر، و دوم فرآیندی بر پایهی میزان تعامل بین سه شناخت در حوزهی ضمنی.http://sc.journals.pnu.ac.ir/article_174_8b71e0a4285225e81a28589014e2e9de.pdfشناخت ضمنیشناخت آشکارهماهنگی شناختی |
spellingShingle | پگاه نجات جواد حاتمی نقش هماهنگی شناختی در رابطه شناخت اجتماعی ضمنی و آشکار شناخت اجتماعی شناخت ضمنی شناخت آشکار هماهنگی شناختی |
title | نقش هماهنگی شناختی در رابطه شناخت اجتماعی ضمنی و آشکار |
title_full | نقش هماهنگی شناختی در رابطه شناخت اجتماعی ضمنی و آشکار |
title_fullStr | نقش هماهنگی شناختی در رابطه شناخت اجتماعی ضمنی و آشکار |
title_full_unstemmed | نقش هماهنگی شناختی در رابطه شناخت اجتماعی ضمنی و آشکار |
title_short | نقش هماهنگی شناختی در رابطه شناخت اجتماعی ضمنی و آشکار |
title_sort | نقش هماهنگی شناختی در رابطه شناخت اجتماعی ضمنی و آشکار |
topic | شناخت ضمنی شناخت آشکار هماهنگی شناختی |
url | http://sc.journals.pnu.ac.ir/article_174_8b71e0a4285225e81a28589014e2e9de.pdf |
work_keys_str_mv | AT pgạhnjạt nqsẖhmạhngysẖnạkẖtydrrạbṭhsẖnạkẖtạjtmạʿyḍmnywậsẖḵạr AT jwạdḥạtmy nqsẖhmạhngysẖnạkẖtydrrạbṭhsẖnạkẖtạjtmạʿyḍmnywậsẖḵạr |