ملاصدرا، تفسیر یا تأویل
قرآن (طریق وحی) در کنار استدلالات عقلی و برهان و نیز تهذیب نفس و عرفان، یکی از مؤلفههای اصلی و در حقیقت مهمترین رکن حکمت متعالیه بهشمار میآید.. <em>صدرالمتألهین</em> به عنوان فیلسوف، مفسّر و عارف بزرگ جهان اسلام، رسیدن و نایل آمدن به «حقیقت واحد» را از طرق مختلف ممکن دانسته، آنها را...
Format: | Article |
---|---|
Language: | fas |
Published: |
University of Zanjan
2013-07-01
|
Series: | Ta̓ammulāt-i Falsafī |
Subjects: | |
Online Access: | http://phm.znu.ac.ir/article_19550_16298c74dd8afe4abc29f9678cf5dc0b.pdf |
Summary: | قرآن (طریق وحی) در کنار استدلالات عقلی و برهان و نیز تهذیب نفس و عرفان، یکی از مؤلفههای اصلی و در حقیقت مهمترین رکن حکمت متعالیه بهشمار میآید.. <em>صدرالمتألهین</em> به عنوان فیلسوف، مفسّر و عارف بزرگ جهان اسلام، رسیدن و نایل آمدن به «حقیقت واحد» را از طرق مختلف ممکن دانسته، آنها را مکمل یکدیگر تلقی میکند. بهگونهای که از سویی میتوان تأثیر عمیق فلسفۀ وجودی ملاصدرایی، آگاهی از اصول و مبانی عرفانی و بهرهمندی از شهود و اشراق را در فهم، تفسیر و تأویل آیات قرآنی توسط ملاصدرا به وضوح مشاهده کرد و از سوی دیگر تدبّر و تأمّل او در آیات وحیانی و قرآنی و نیز روایات معصومین (ع) را در کشف و طرح بسیاری از مبانی فلسفی و حکمی نظارهگر بود. حضور آیات قرآنی در نظام فلسفی ملاصدرا گاه به عنوان دلیل، گاه استشهاد و گاه اقتباس است. به نظر میرسد صدرالمتألّهین در بهکارگیری کلام وحی، جهت استوار ساختن مبانی فلسفی خود و دستیابی به حقیقت، بیش از آنکه از روش «تفسیر» و بسنده نمودن به معانی ظاهری و مفاد استعمالی آیات قرآن استفاده کند، از روش «تأویل» و درک باطن و یا بطن قرآن بهره برده است. وی با ضروری دانستن آن، تأویل صحیح را عروج از لفظ به معنا و تطبیق کتاب تدوین و تکوین تلقی میکند؛ گرچه ایشان در مواردی، متعهد به این مبنا نبوده و تأویلی ناسازگار با ظاهر آیات، سیاق آنها و نیز اصول عقلائی محاوره ارائه نموده است. |
---|---|
ISSN: | 2228-5253 2588-3615 |