جایگاه قواعد مرتبط حقوق بین الملل در تفسیر معاهدات
جزء (ج) بند 3 ماده 31 کنوانسیون وین 1969 بیان میکند که در تفسیر معاهده، همراه با سیاق، باید «هر قاعدۀ ذیربط حقوق بینالملل قابل اجرا در روابط میان طرفین» در نظر گرفته شود. بنابراین در تفسیر معاهده، علاوه بر متن و سیاق آن و سایر عناصر قاعدۀ کلی تفسیر مندرج در ماده 31 کنوانسیون وین، باید قواعد مرتبط...
Main Authors: | , |
---|---|
Format: | Article |
Language: | fas |
Published: |
CILA
2024-02-01
|
Series: | Majallah-i Huqūqī-i Biyn/al-milalī-i |
Subjects: | |
Online Access: | https://www.cilamag.ir/article_710236_4d69ec0cb0f48b573050321603a0c875.pdf |
Summary: | جزء (ج) بند 3 ماده 31 کنوانسیون وین 1969 بیان میکند که در تفسیر معاهده، همراه با سیاق، باید «هر قاعدۀ ذیربط حقوق بینالملل قابل اجرا در روابط میان طرفین» در نظر گرفته شود. بنابراین در تفسیر معاهده، علاوه بر متن و سیاق آن و سایر عناصر قاعدۀ کلی تفسیر مندرج در ماده 31 کنوانسیون وین، باید قواعد مرتبط حقوق بینالملل نیز مورد توجه قرار گیرد. پرسش اصلی مقاله این است که جایگاه قواعد مرتبط حقوق بینالملل در تفسیر معاهدات چیست؟ به نظر میرسد که تفسیر معاهده باید در هماهنگی با سایر قواعد مرتبط نظام حقوقی بینالمللی که بخشی از آن است، صورت گیرد. بدین ترتیب، استفاده از قواعد مرتبط حقوق بینالملل در تفسیر معاهده، میتواند وحدت و یکپارچگی سیستمیک در نظام حقوقی بینالمللی را تضمین کند. این مقاله با بهرهگیری از اسناد بینالمللی و رویهقضایی بینالمللی، جایگاه قواعد مرتبط حقوق بینالملل را در تفسیر معاهدات مطالعه میکند. |
---|---|
ISSN: | 2251-614X 2645-4858 |