بررسی دلالتهای واقعگرایی انتقادی در تدوین دستور کار خطمشیگذاری علم، فناوری و نوآوری؛ موردکاوی اسناد افق 2020 و اقتصاد زیستی 2030 اروپا
دلالتپژوهی فلسفی یکی از سنتهای پژوهشی متداول در گستره علوم اجتماعی است. در این روششناسی، پژوهشگران در رشتههای مختلف از فلسفههای علوم اجتماعی، دلالتهایی را برای رشته تخصصی خود مییابند. یکی از فلسفههای جدید که به واسطه قدرت تبیینی و رهاییبخش مورد توجه رشتههای مختلف در علوم اجتماعی و انسانی ق...
Main Authors: | , , , , |
---|---|
Format: | Article |
Language: | fas |
Published: |
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
2018-06-01
|
Series: | روش شناسی علوم انسانی |
Subjects: | |
Online Access: | http://method.rihu.ac.ir/article_1472_985eccece0470a6b96c4121d18ea3ea0.pdf |
Summary: | دلالتپژوهی فلسفی یکی از سنتهای پژوهشی متداول در گستره علوم اجتماعی است. در این روششناسی، پژوهشگران در رشتههای مختلف از فلسفههای علوم اجتماعی، دلالتهایی را برای رشته تخصصی خود مییابند. یکی از فلسفههای جدید که به واسطه قدرت تبیینی و رهاییبخش مورد توجه رشتههای مختلف در علوم اجتماعی و انسانی قرار گرفته است، واقعگرایی انتقادی است. هدف این مقاله، برشمردن دلالتهای این رویکرد شناختشناسانه یا سنت پژوهشی برای خطمشیگذاری علم، فناوری و نوآوری است، اگرچه کانون تمرکز بر مرحله «دستورکارگذاری» در چرخه خطمشیگذاری استوار است. این مطالعه با اتکاء به واقعگرایی انتقادی «روی بسکار» به تحلیل محتوایی دو سند افق 2020 و اقتصاد زیستی 2030 اروپا پرداخته است. مجموعه دلالتهای استخراجی پژوهش نشان داد که واقعگرایی انتقادی، نظام خطمشیگذاری علم و فناوری را به فضای واقعبینانهتری رهنمون کرده، مولفههای مهمی همچون فضا-زمان، مفهوم-کنش و نظام معانی را نیز به متغیرهای تصمیم میافزاید. مؤلفه اخیر در کنار مفهوم جوامع زبانی، قدرت تبیین بهتری از خطمشیگذاری در نظام نوآوری بخشی یا فناورانه را در مقایسه با دیگر سنتهای پژوهشی به نمایش میگذارد. |
---|---|
ISSN: | 1608-7070 2588-5774 |