رابطه علم و فرهنگ، زیرساخت نظری تمدن اسلامی

تعاریف پوزیتیویستی از علم، رابطه فرهنگ و علم را یک رابطه بیرونی تعریف کرده و علم را مبرا از تأثرات فرهنگی می‌دانستند، اما تحقیقات و تأملات متعددی که درزمینهٔ جامعه‌شناسی و فلسفه علم انجام شده نشان‌دهنده حضور مؤثر فرهنگ در محتوای علوم حتی در علوم فنی و دقیقه است. پارادایم‌های پست‌مدرن با پذیرش چنین ت...

Full description

Bibliographic Details
Main Authors: عباس جهانبخش, حسن شیخ‌العراقین‌زاده
Format: Article
Language:fas
Published: Shahed University 2019-07-01
Series:مطالعات بنیادین تمدن نوین اسلامی
Subjects:
Online Access:http://nic.shahed.ac.ir/article_908_91af13698e875d9d732a94a90413c655.pdf
_version_ 1811304000184647680
author عباس جهانبخش
حسن شیخ‌العراقین‌زاده
author_facet عباس جهانبخش
حسن شیخ‌العراقین‌زاده
author_sort عباس جهانبخش
collection DOAJ
description تعاریف پوزیتیویستی از علم، رابطه فرهنگ و علم را یک رابطه بیرونی تعریف کرده و علم را مبرا از تأثرات فرهنگی می‌دانستند، اما تحقیقات و تأملات متعددی که درزمینهٔ جامعه‌شناسی و فلسفه علم انجام شده نشان‌دهنده حضور مؤثر فرهنگ در محتوای علوم حتی در علوم فنی و دقیقه است. پارادایم‌های پست‌مدرن با پذیرش چنین تأثیری، علم را اساساً مقوله‌ای فرهنگی دانسته و  به‌گونه‌ای رابطه علم و فرهنگ را تشریح می‌کنند که منجر به نسبیت مطلق معرفتی و تولید جبری علم تحت فرهنگ می‌شود. مقاله پیش رو نشان داده است که بر اساس هر دو پارادایم، تلاش برای نیل به علم دینی به‌عنوان ابزار ساخت تمدن اسلامی بی‌معناست. از سوی دیگر برخی نحله‌های فکری نیل به علم دینی را منوط به تحقق عالم و جامعه اسلامی دانسته و  دست‌یابی به علم دینی به‌عنوان ابزار تحقق تمدن اسلامی را به دلیل دوران غلبه مدرنیته غیرممکن می‌دانند. اما بر اساس فلسفه نظام ولایت، اولاً تأثیر فرهنگ بر علم برخلاف نگاه اثباتی، پذیرفته می‌شود و برخلاف پارادایم پست‌مدرن، دارای معیار تشخیص فرهنگ حق از باطل است؛ بر این اساس، تولید علم، فرایندی تاریخی و امری اجتماعی است که تحت نظام‌های ولایت تاریخی اجتماعی، محتوایی متفاوت می‌یابد. در چنین زمینه‌ای می‌توان علوم دینی(اسلامی) را علومی دانست که تحت تأثیر فرهنگ اسلامی شکل‌گرفته‌اند  و جامعه را از وضع موجود به سمت وضع مطلوب (که اسلامی‌تر است) منتقل نموده و منجر به تحقق تمدن اسلامی می‌شوند. با چنین تعریفی زمینه طرح این سؤال مطرح می‌شود که علمی که خود به میزانی تحت تأثیر فرهنگ اجتماعی التقاطی شکل‌گرفته چگونه می‌تواند محیط حاکم بر خود را اسلامی‌تر کند؟ و مکانیزم تأثیر علم بر روی فرهنگ اجتماعی چیست؟ مقاله حاضر با روش اسنادی و استدلال منطقی و در چهارچوب فلسفه نظام ولایت به بررسی تطبیقی پارادایم‌های رایج درزمینهٔ رابطه علم و فرهنگ پرداخته و در نهایت توضیحی فرایندی از نحوه تأثیر و تأثر این دو ارائه داده است.
first_indexed 2024-04-13T07:59:10Z
format Article
id doaj.art-78183e619555454d81d3326ea88cf27e
institution Directory Open Access Journal
issn 2676-525X
language fas
last_indexed 2024-04-13T07:59:10Z
publishDate 2019-07-01
publisher Shahed University
record_format Article
series مطالعات بنیادین تمدن نوین اسلامی
spelling doaj.art-78183e619555454d81d3326ea88cf27e2022-12-22T02:55:20ZfasShahed Universityمطالعات بنیادین تمدن نوین اسلامی2676-525X2019-07-0121376410.22070/nic.2019.908908رابطه علم و فرهنگ، زیرساخت نظری تمدن اسلامیعباس جهانبخش0حسن شیخ‌العراقین‌زاده1پژوهشگر دوره دکتری معماری اسلامی، دانشگاه هنر اصفهانپژوهشگر منطق و روش‌شناسی فرهنگستان علوم اسلامیتعاریف پوزیتیویستی از علم، رابطه فرهنگ و علم را یک رابطه بیرونی تعریف کرده و علم را مبرا از تأثرات فرهنگی می‌دانستند، اما تحقیقات و تأملات متعددی که درزمینهٔ جامعه‌شناسی و فلسفه علم انجام شده نشان‌دهنده حضور مؤثر فرهنگ در محتوای علوم حتی در علوم فنی و دقیقه است. پارادایم‌های پست‌مدرن با پذیرش چنین تأثیری، علم را اساساً مقوله‌ای فرهنگی دانسته و  به‌گونه‌ای رابطه علم و فرهنگ را تشریح می‌کنند که منجر به نسبیت مطلق معرفتی و تولید جبری علم تحت فرهنگ می‌شود. مقاله پیش رو نشان داده است که بر اساس هر دو پارادایم، تلاش برای نیل به علم دینی به‌عنوان ابزار ساخت تمدن اسلامی بی‌معناست. از سوی دیگر برخی نحله‌های فکری نیل به علم دینی را منوط به تحقق عالم و جامعه اسلامی دانسته و  دست‌یابی به علم دینی به‌عنوان ابزار تحقق تمدن اسلامی را به دلیل دوران غلبه مدرنیته غیرممکن می‌دانند. اما بر اساس فلسفه نظام ولایت، اولاً تأثیر فرهنگ بر علم برخلاف نگاه اثباتی، پذیرفته می‌شود و برخلاف پارادایم پست‌مدرن، دارای معیار تشخیص فرهنگ حق از باطل است؛ بر این اساس، تولید علم، فرایندی تاریخی و امری اجتماعی است که تحت نظام‌های ولایت تاریخی اجتماعی، محتوایی متفاوت می‌یابد. در چنین زمینه‌ای می‌توان علوم دینی(اسلامی) را علومی دانست که تحت تأثیر فرهنگ اسلامی شکل‌گرفته‌اند  و جامعه را از وضع موجود به سمت وضع مطلوب (که اسلامی‌تر است) منتقل نموده و منجر به تحقق تمدن اسلامی می‌شوند. با چنین تعریفی زمینه طرح این سؤال مطرح می‌شود که علمی که خود به میزانی تحت تأثیر فرهنگ اجتماعی التقاطی شکل‌گرفته چگونه می‌تواند محیط حاکم بر خود را اسلامی‌تر کند؟ و مکانیزم تأثیر علم بر روی فرهنگ اجتماعی چیست؟ مقاله حاضر با روش اسنادی و استدلال منطقی و در چهارچوب فلسفه نظام ولایت به بررسی تطبیقی پارادایم‌های رایج درزمینهٔ رابطه علم و فرهنگ پرداخته و در نهایت توضیحی فرایندی از نحوه تأثیر و تأثر این دو ارائه داده است.http://nic.shahed.ac.ir/article_908_91af13698e875d9d732a94a90413c655.pdfرابطه علم و فرهنگعلم دینیتمدن اسلامی
spellingShingle عباس جهانبخش
حسن شیخ‌العراقین‌زاده
رابطه علم و فرهنگ، زیرساخت نظری تمدن اسلامی
مطالعات بنیادین تمدن نوین اسلامی
رابطه علم و فرهنگ
علم دینی
تمدن اسلامی
title رابطه علم و فرهنگ، زیرساخت نظری تمدن اسلامی
title_full رابطه علم و فرهنگ، زیرساخت نظری تمدن اسلامی
title_fullStr رابطه علم و فرهنگ، زیرساخت نظری تمدن اسلامی
title_full_unstemmed رابطه علم و فرهنگ، زیرساخت نظری تمدن اسلامی
title_short رابطه علم و فرهنگ، زیرساخت نظری تمدن اسلامی
title_sort رابطه علم و فرهنگ، زیرساخت نظری تمدن اسلامی
topic رابطه علم و فرهنگ
علم دینی
تمدن اسلامی
url http://nic.shahed.ac.ir/article_908_91af13698e875d9d732a94a90413c655.pdf
work_keys_str_mv AT ʿbạsjhạnbkẖsẖ rạbṭhʿlmwfrhngzyrsạkẖtnẓrytmdnạslạmy
AT ḥsnsẖykẖạlʿrạqynzạdh rạbṭhʿlmwfrhngzyrsạkẖtnẓrytmdnạslạmy