دو روایت از تکوین مفهوم هنرهای زیبا: ارزیابی مجدد کریستلر

پُل اسکار کریستلر در سال­های 1951 و 1952 این نظر را مطرح کرد که آنچه به­عنوان هنرهای زیبا می­شناسیم، تا پیش از قرن هژدهم وجود نداشته است. این نظر در اندک زمانی مورد موافقت عمومی بسیاری از نظریه­پردازان قرار گرفت و بعدتر برخی از دیگر نویسندگان همچون لری شاینر نظر او را بسط دادند. با این حال، برخی از...

Full description

Bibliographic Details
Main Authors: مهدی کرد نوغانی, علی سلمانی
Format: Article
Language:English
Published: University of Tabriz, Faculty of Literature and Forigen Languages 2020-01-01
Series:Journal of Philosophical Investigations
Subjects:
Online Access:https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_8219_5a13989af85c1ef3971f57cf52678447.pdf
Description
Summary:پُل اسکار کریستلر در سال­های 1951 و 1952 این نظر را مطرح کرد که آنچه به­عنوان هنرهای زیبا می­شناسیم، تا پیش از قرن هژدهم وجود نداشته است. این نظر در اندک زمانی مورد موافقت عمومی بسیاری از نظریه­پردازان قرار گرفت و بعدتر برخی از دیگر نویسندگان همچون لری شاینر نظر او را بسط دادند. با این حال، برخی از نویسندگان نیز با نظر او موافق نبودند و برای مثال این نظر را مطرح کردند که مفهوم «هنرهای تقلیدی» نزد فلاسفۀ یونانی معادل هنرهای زیبای دورۀ مدرن است. از میان این منتقدان می­توان به یانگ – مترجم انگلیسی کتاب شارل باتو- اشاره کرد. این مقاله نخست این دو روایت را مختصرا شرح می­دهد، سپس با ذکر برخی از ملاحظات، از نظر کریستلر دفاع می­کند. این دفاع از دو جنبه مطرح می­شود: یکی توجه به ماهیت هنر در عصر جدید و دیگری اشاره­ای به مفهوم هنرهای زیبا در ایران و سهیم­شدن ما با غرب در مفهوم جدید هنرهای زیبا.
ISSN:2251-7960
2423-4419