تبیین الگوپردازی، ریزنگاری و حجمپردازی در نگارگری ایرانی برپایۀ مبانی ادراک در المناظر ابن هیثم
نوشتار پیشرو میکوشد به چرایی شکلگیری برخی چارچوبهای نگارگری ایرانی راه برد و با کنکاش در زیرساخت این هنر، پارهای ناهمسازیهای روبنایی را تبیین نماید؛ برای نمونه در پیِ آن است دریابد آبشخور فکری الگوسازی (حالت، شخصیت، مفهوم) در نقاشی ایرانی کجاست؟ چرا با وجود تکرار چندسدهای این الگوها و پرهیز...
Main Authors: | , |
---|---|
Format: | Article |
Language: | English |
Published: |
Iranian Scientific Association of Visual Arts
2019-02-01
|
Series: | مبانی نظری هنرهای تجسمی |
Subjects: | |
Online Access: | https://jtpva.alzahra.ac.ir/article_3950_54caca6857b5055aa8f87804e30b7ff9.pdf |
Summary: | نوشتار پیشرو میکوشد به چرایی شکلگیری برخی چارچوبهای نگارگری ایرانی راه برد و با کنکاش در زیرساخت این هنر، پارهای ناهمسازیهای روبنایی را تبیین نماید؛ برای نمونه در پیِ آن است دریابد آبشخور فکری الگوسازی (حالت، شخصیت، مفهوم) در نقاشی ایرانی کجاست؟ چرا با وجود تکرار چندسدهای این الگوها و پرهیز از بازنمایی واقعگرایانۀ چهرۀ افراد، گرتهبرداری عینبهعین از نقشمایههای اجسام چنین با اهمیت است؟ نگارگران با چه دیدگاهی گاه اجسام را سهبُعدی پرداختهاند و گاه از نمایش حجم پرهیز کردهاند؟ در پاسخ به این پرسشها، گریزی از آشنایی با دیدگاههای ادراک بصری در سدههای پیشین نیست. برپایۀ فرازهایی از کتاب المناظر ابنهیثم، اهمیت ممیزه (ذهن) و نشانگان بصری تکرارشونده برای فهم دقیق دیدنیها آشکار شد. بربنیان همین دیدگاه و با توجه به هدف نگارگری (انتقال پیامهای اولیه و ثانویه)، الگوسازی، ریزنگاری و حجمپردازی تبیین گردید: نگارگران با اجرای هر سه اصل پیشگفته نشانههای بصری را هرچه آشکارتر در اختیار بیننده نهاده و از بروز خطای ادراک جلوگیری کردهاند. پژوهش، کیفی با رویکردی تاریخی است. مباحث علمی، بهشیوۀ توصیفـتحلیل، و تبیینهای هنری، بهگونهای تطبیقی پیش رفته است. جامعۀ آماری، نسخهنگارههای برجایمانده از سدههای 7ـ10 ه.ق. را دربرمیگیرد و در میان این آثار، نمونههای هدفمند را چنان انتخاب شده است که دست کم یکی از اصول سهگانۀ بالا را ارائه دهد. |
---|---|
ISSN: | 2538-5666 2676-6701 |